ماه رمضان المبارک

اعمال مخصوصه ماه مُبارك رمضان

اعمال مخصوصه ماه مُبارك رمضان

 شب اول:

  • آنكه طلب هلال كند و بعضى استهلال اين ماه را واجب دانسته اند.
  • چون رؤيت هلال كرد اشاره به هلال نكند بلكه رو به قبله كند و دستها را به آسمان بلند كند و خطاب كند هلال را و بگويد: رَبّى وَرَبُّكَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمينَ اَللّهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَيْنا بِالاْمْنِ وَالاِْيمانِ وَالسَّلامَةِ وَالاِْسْلامِ وَالْمُسارَعَةِ اِلى ما تُحِبُّ وَتَرْضى اَللّهُمَّ بارِكَ لَنا فى شَهْرِنا هذا وَارْزُقْنا خَيْرَهُ وَعَوْنَهُ وَاصْرِفْ عَنّا ضُرَّهُ وَشَرَّهُ وَبَلاَّئَهُ وَفِتْنَتَهُ
  • مجامعت با حلال خود كند و اين از خصوصيّات اين ماه است والاّ در ماههاى ديگر جماع در شب اوّل مكروه است.
  • غسل شب اوّل ماه كند و روايت شده كه هر كه در شب اوّل ماه رمضان غسل كند خارش بدن به او نرسد تا ماه رمضان آينده.
  • در نهر جارى غسل كند و سى كف آب بر سر بريزد تا با طهارت معنوى باشد تا ماه رمضان آينده.
  • زيارت قبر امام حسين عليه السلام كند تا گناهانش ريخته شود و ثواب حجّاج و معتمرين آن سال را دريابد.
  • از اين شب ابتدا كند به خواندن هزار ركعت نماز اين ماه به نحوى كه در آخر قسم دوّم ذكر شد.
  • دو ركعت نماز كند در اين شب در هر ركعت حمد و سوره انعام بخواند و سؤال كند كه حقّ تعالى كفايت كند او را و نگاه دارد او را از آنچه مى ترسد و از دردها.
  • بخواند دعاى اللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَكَ كه در شب آخر ماه شعبان گذشت.
  • بخواند دعاى چهل وچهارم صحيفه كامله را.
  • بخواند: اَللّهُمَّ اِنَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ الخ ‌كه سيد در اقبال نقل فرموده و بسيار طولانى است.

 

روز اول:

  • غسل كردن در آب جارى و ريختن سى كف آب بر سر كه باعث ايمنى از جميع دردها و بيماريها است در تمام سال.
  • كفى از گلاب بر رُو بزند تا از خوارى و پريشانى نجات يابد و قدرى هم بر سر خود بزند تا در آن سال از سرسام ايمن شود.
  • دو ركعت نماز اوّل ماه و تصدّق را به عمل آورد.
  • دو ركعت نماز كند در ركعت اوّل حمد و اِنّا فَتَحْنا و در ركعت دوّم حَمْد و هر سوره كه خواهد بخواند تا حق تعالى جميع بديها را در آن سال از او دور گرداند و در حفظ خدا باشد تا سال آينده.
  • بعد از طلوع فجر اين دعا بخواند: اَللّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضانَ وَقَدِ افْتَرَضْتَ عَلَيْنا صِيامَهُ وَاَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرآنَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ اَللّهُمَّ اَعِنّاعَلى صِيامِهِ وَتَقَبَّلْهُ مِنّا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا وَسَلِّمْهُ لَنا فى يُسْرٍ مِنَكَ وَعافِيَةٍ اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ
  • بخواند دعاء چهل و چهارم صحيفه كامله را اگر در شب نخوانده.

 

روز ششم:

روز ششم سنه دویست و یک مردم بیعت کردند با حضرت امام رضا علیه السلام و سیّد روایت کرده که براى شکرانه این نعمت دو رکعت نماز در این روز بگذارند در هر رکعت بعد از حمد بیست و پنج مرتبه توحید بخوانند.

 شب سیزدهم: (شروع لیالى بیض در ماه رمضان)

شب سیزدهم اوّل لیالى بیض است و در آن سه عملست اول غسل دوم چهار رکعت نماز در هر رکعت حمد و بیست و پنج مرتبه توحید سوّم دو رکعت نماز که در شب سیزدهم رجب و شعبان نیز خوانده مى شود در هر رکعت بعد از حمد یسَّ و تَبارَکَ الْمُلْک و توحید بخواند و در شب چهاردهم این نماز خوانده مى شود به چهار رکعت به دو سلام و در سابق در شرح دعاى مجیر گذشت که هر که آن را در ایّام البیض ماه رمضان بخواند گناهانش آمرزیده شود اگرچه به عدد قطرات باران و برگ درختان و ریگ بیابان باشد.

 شب پانزدهم:

اوّل غسل.

دوّم زیارت امام حسین علیه السلام.

سوّم شش رکعت نماز به حمد و یسَّ و تبارک و توحید.

چهارم صد رکعت نماز در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند شیخ مفید در مقنعه از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده که هر که این عمل را بجا آورد حق تعالى بفرستد بسوى او ده ملائکه که دفع کنند از او دشمنان او را از جنّ و انس و بفرستد سى فرشته نزد مَوْت او که او را ایمن کنند از آتش پنجم روایت شده که از حضرت صادق علیه السلام سؤال کردند که چه مى فرمائى در حق کسى که حاضر شود نزد قبر حسین علیه السلام در شب نیمه ماه رمضان فرمود بَه بَه کسى که نماز گذارد نزد قبر آن حضرت در شب نیمه ماه رمضان ده رکعت بعد از نماز عشاء و این نماز غیر از نافله شب باشد و بخواند در هر رکعت بعد از حمد قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ ده مرتبه و پناه ببرد به خداوند تعالى از آتش ‍ جهنّم حق تعالى او را آزاد از آتش ثبت فرماید و از دنیا نرود تا در خواب به بیند ملائکه اى که بشارت دهند او را به بهشت و ملائکه اى که ایمن گردانند او را از آتش روز نیمه سنه دوّم ولادت با سعادت حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام واقع شد و شیخ مفید فرموده که تولّد امام محمد تقى علیه السلام در سنه صد و نود و پنج در این روز بوده لکن مشهور در غیر این روزاست بهرحال روز بسیار شریفى است و صدقات و مَبَرّات در آن فضلیت بسیار دارد.

 شب هفدهم:

شب بسیار مبارکى است و در آن شب لشکر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله با لشکر کفّار قریش ‍ ملاقات کردند در بدر و در روزش جنگ بدر واقع شد و حق تعالى لشکر آن حضرت را بر مشرکین ظفر داد و آن اعظم فتوحات اسلام بود لهذا علماء فرموده اند که در آن روز مستحب است صدقه و شکر خدا بسیار نمودن و غسل و عبادت در شبش نیز فضیلت عظیم دارد مؤ لف گوید که روایات بسیار وارد شده که در آن شب بَدْر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله با اصحاب فرمود کیست امشب براى ما برود از چاه آب بکشد بیاورد اصحاب سُکوت کردند و هیچکدام اِقدام بر این کار نکردند حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام مشکى برداشت به طلب آب بیرون رفت و آن شب شبى بود سرد و باد مى آمد و ظلمت داشت پس رسید به چاه آب و آن چاهى بود بسیار گود و تاریک و آن حضرت دَلْوى نیافت تا از چاه آب کشد لاجَرَم به چاه پایین رفت و مشک را پر کرد و بیرون آمد رو کرد به آمدن که ناگاه باد سختى برخورد به آن حضرت که آن جناب از سختى آن نشست تا برطرف شد پس برخاست و حرکت فرمود که ناگاه باد سختى دیگر مانند آن آمد آن حضرت نشست تا او نیز ردّ شد دیگر باره برخواست برود برود مرتبه سیّم نیز همان نحو بادى رسید و آن حضرت نشست و چون ردّ شد برخاست و خود را به حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله رسانید حضرت پرسید که یا اَبَاالحسن براى چه دیرآمدى عرض کرد که سه مرتبه بادى به من رسید که بسیار سخت بود و مرا لرزه فراگرفت و مَکْثَم به جهت برطرف شدن آن بادها بود فرمود آیا دانستى آنها چه بود یا علىّ عرض کردنه فرمود آن اوّل جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و دیگرى میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و پس از آن اسرافیل بود با هزار ملائکه که سلام کرد بر تو و سلام کردند و اینها فرود آمدند به جهت مَدَدِ ما فقیر گوید که اشاره به همین است قول آن کسى که گفته که از براى امیرالمؤ منین علیه السلام در یک شب سه هزار و سه منقبت بوده و اشاره به همین نموده است.

 شب نوزدهم:

اوّل صد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ.

دوّم صد مرتبه اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ.

سوّم بخواند دعاء یا ذَاالَّذى کانَ را که در قسم چهارم گذشت.

چهارم بخواند: اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الحَکیمِ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَفِى الْقَضاَّءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْرى وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى وَتَفْعَلَ بى کَذا وَکَذا و به جاى این کلمه حاجت خود را ذکر کند.

 شب بیست ویکم:

فضیلتش زیادتر از شب نوزدهم است و باید اعمال آن شب را از غسل و احیاء و زیارت و نماز هفت قُل هُوَالله و قرآن بر سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعاى جوشن کبیر و غیرها در این شب به عمل آورد و در روایات تاکید شده در غسل و احیاء و جدّ و جهد در عبادت در این شب و شب بیست و سیّم و آنکه شب قدر یکى از این دو شب است و در چند روایت است که از معصوم سؤال کردند که معیّن فرمایید که شب قدر کدامیک از این دو شب است تعیین نکردند بلکه فرمودند ما اَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فیما تَطْلُبُ یا آنکه فرمودند ما عَلیْکَ اَنْ تَفعَلَ خیرا فى لَیلَتَیْنِ

و نَحْوُ ذلِکَ وَقالَ شَیْخُنَا الصَّدُوق فیما اَمْلى عَلَى الْمَشایِخِ فى مَجْلِسٍ واحِدٍ مِنْ مَذْهَبِ الاِْمامِیَّهِ وَ مَنْ اَحْیى هاتَیْنِ اللَّیْلَتَیْنِ بِمُذاکَرَهِ الْعِلْمِ فَهُوَ اَفْضَلُ.

 اعمال دهه آخر ماه رمضان:

و بالجمله از این شب شروع کند به دعاهاى شبهاى دهه آخر که از جمله این دعا است که شیخ کلینى در کافى از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود مى گویى در دهه آخر ماه رمضان در هر شب: اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ اءنْ یَنْقَضِىَ عَنّى شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتى هذِهِ وَلَکَ قِبَلى ذَنْبٌ اَوْ تَبِعَهٌ تُعَذِّبُنى عَلَیْهِ.

 و کفعمى در حاشیه بلد الامین نقل کرده که حضرت صادق علیه السلام در هر شب از دهه آخر بعد از فرایض ‍ و نوافل مى خواند: اَللّهُمَّ اَدِّعَنّا حَقَّ ما مَضى مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَاغْفِرْ لَنا تَقْصیرَنا فیهِ وَتَسَلَّمْهُ مِنّا مَقْبُولاً وَلا تُؤ اخِذْنا بِاِسْرافِنا عَلى اَنْفُسِنا وَاجْعَلْنا مِنَ الْمَرْحُومینَ وَلا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَحْرُومینَ.

و فرمود هر که بگوید این را بیامرزد حقّ تعالى تقصیرى که از او سرزده درایّام گذشته از ماه رمضان و نگه دارد او را از معاصى در بقیّه ماه.

 و از جمله سید بن طاوس در اقبال از ابن اَبى عُمَیْر از مُرازِم نقل کرده که حضرت صادق علیه السلام در هر شب از دهه آخر مى خواند:

 اَللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانُ هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ فَعَظَّمْتَ حُرْمَهَ شَهْرِ رَمَضانَ بِما اَنْزَلْتَ فیهِ مِنَ الْقُرانِ وَخَصَصْتَهُ بِلَیْلَهِ الْقَدْرِ وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ اَللّهُمَّ وَهذِهِ اَیّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ وَلَیالیهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ وَقَدْ صِرْتُ یا اِلهى مِنْهُ اِلى ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى وَاَحْصى لِعَدَدِهِ مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعینَ فَاَسْئَلُکَ بِما سَئَلَکَ بِهِ مَلاَّئِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ وَاَنْبِیاَّؤُکَ الْمُرْسَلُونَ وَعِبادُکَ الصّالِحُونَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَفُکَّ رَقَبَتى مِنَ النّارِ وَتُدْخِلَنِى الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِکَ وَاَنْ تَتَفَضَّلَ عَلىَّ بِعَفْوِکَ وَکَرَمِکَ وَتَتَقَبَّلَ تَقَرُّبى وَتَسْتَجیبَ دُعاَّئى وَتَمُنَّ عَلَىَّ بِالاْمْنِ یَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ کُلِّ هَوْلٍ اَعْدَدْتَهُ لِیَومِ الْقِیامَهِ اِلهى وَاَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ وَبِجَلالِکَ الْعَظیمِ اَنْ یَنْقَضِىَ اَیّامُ شَهْرِ رَمَضانَ وَلَیالیهِ وَلَکَ قِبَلى تَبِعَهٌ اَوْ ذَنْبٌ تُؤ اخِذُنى بِهِ اَوْ خَطَّیئَهٌ تُریدُ اَنْ تَقْتَصَّهَا مِنّى لَمْ تَغْفِرْها لى سَیِّدى سَیِّدى سَیِّدى اَسْئَلُکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اِذْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اِنْ کُنْتَ رَضیتَ عَنى فى هذَا الشَّهْرِ فَاْزدَدْ عَنّى رِضاً وَاِنْ لَمْ تَکُنْ رَضیتَ عَّنى فَمِنَ الاْنَ فَارْضَ عَنّى یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا اَللّهُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ و بسیار بگو: یا مُلَیِّنَ الْحَدیدِ لِداوُدَ عَلَیْهِ السَّلامُ یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْکُرَبِ الْعِظامِ عَنْ اَیُّوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ اَىْ مُفَرِّجَ هَمِّ یَعْقُوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ اَىْ مُنَفِّسَ غَمِّ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلامُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ کَما اَنْتَ اَهْلُهُ اَنْ تُصَلِّىَ َلَیْهِمْ اَجْمَعینَ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَلا تَفْعَلْ بى ما اَنَا اَهْلُهُ.

 بقیه اعمال شب بیست و یکم:

کفعمى از سید بن باقى نقل کرده که در شب بیست و یکم مى خوانى:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَ الْجَهْلِ وَهُدىً تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَهٍ وَغِنىً تَسُدُّ بِهِ عَنّى بابَ کُلِّ فَقْرٍ وَقُوَّهً تَرُدُّ بِها عَنّى کُلَّ ضَعْفٍ وَعِزّاً تُکْرِمُنى بِهِ عَنْ کُلِّ ذُلٍّ وَرِفْعَهً تَرْفَعُنى بِها عَنْ کُلِّ ضَعَهٍ وَاَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنّى کُلَّ خَوْفٍ وَعافِیَهً تَسْتُرُنى بِها عَنْ کُلِّ بَلاَّءٍ وَعِلْماً تَفْتَحُ لى بِهِ کُلَّ یَقینٍ وَیَقیناً تُذْهِبُ بِهِ عَنّى کُلَّ شَکٍّ وَدُعاَّءً تَبْسُطُ لى بِهِ الاِْجابَهَ فى هذِهِ اللَّیْلَهِ وَفى هذِهِ السّاعَهِ السّاعَهِ السّاعَهِ السّاعَهِ یا کَریمُ وَخَوْفاً تَنْشُرُ لى بِهِ کُلَّ رَحْمَهٍ وَعِصْمَهً تَحُولُ بِها بَیْنى وَبَیْنَ الذُّنُوبِ حَتّى اُفْلِحَ بِها عِنْدَ الْمَعْصُومینَ عِنْدَکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

 و روایت شده که در شب بیست و یکم حمّاد بن عثمان بر حضرت صادق علیه السلام وارد شد حضرت سؤال کرد که غسل کرده اى عرض کرد بلى فدایت شوم پس حضرت حصیرى طلبید و حمّاد را نزدیک خود طلبید و مشغول نماز شد و پیوسته آن حضرت نماز خواند و حمّاد نیز خود را به آن حضرت چسبانیده بود و نماز مى خواند تا از نمازهاى خویش فارغ شدند پس آن حضرت دعا کرد و حمّاد آمین گفت تا صبح طلوع کرد آن جناب اذان و اقامه گفت و بعض از غِلْمان خود را طلبید و پیش ایستاد و نماز صبح خواند در رکعت اوّل حمد و قدر و در دویّم حمد و توحید خواند و بعد از نماز مشغول به تسبیح و تحمید و تقدیس و ثناى بر خدا و صلوات بر پیغمبرصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله و دعا براى مؤ منین و مؤ منات و مسلمین و مسلمات شد پس سر به سجده نهاد و مقدار یک ساعت بجز نفس ‍ چیزى از آن جناب شنیده نشد پس از آن این دعا را خواند لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالاَْبْصارِ تا آخر دعا که در اقبالست و شیخ کلینى روایت کرده که حضرت باقرعلیه السلام در شب بیست و یکم و بیست و سیّم دعا مى خواند تا نیمه شب و بعد از آن شروع مى نمود به نماز خواندن و بدانکه در هر شب از شبهاى این دهه غسل مستحب است و روایت شده که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله در هر شب این دهه غسل مى کرد و اعتکاف در این دهه مستحب است و فضیلت بسیار دارد و افضل اوقات اعتکاف است و روایت شده که مقابل دو حجّ و دو عمره است: وَکانَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ اِذاکانَ الْعَشْرُ الاْواخِرَ اعْتَکَفَ فِى الْمَسْجِدِ وَضُرِبَتْ لَهُ قُبَّهٌ مِنْ شَعْرٍ وَشَمَّرَ الْمیزَرَ وَطَوى فِراشَهُ.

 رسم رسول خدا صلى اللّه علیه و آله چنان بود که چون دهه آخر ماه رمضان مى شد در مسجد معتکف مى شد و چادرى موئین برایش مى زدند و کمر را محکم مى بست و بستر خواب را جمع مى کرد.

 و بدانکه در این شب در سنه چهلم واقع شد شهادت مولاى ما حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و در این شب تجدید مى شود احزان آل محمّدعَلیهمُ السلام و اشیاع ایشان و روایت شده که در آن شب مانند شب شهادت امام حسین علیه السلام برداشته نشد سنگى از روى زمین مگر آنکه در زیر آن خون تازه بود شیخ مفید فرموده که در این شب صلوات بسیار بفرستد و سعى و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمدعَلیهمُ السلام و لعن بر قاتل امیرالمؤ منین علیه السلام روز بیست و یکم روز قتل حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام و مناسبست زیارت آن جناب و کلمات حضرت خضرعلیه السلام که به منزله زیارت آن حضرت است در این روز.

 شب بیست وسوم:

در هَدِیّه الزّائر ذکر شده از دو شب قدر سابق افضل است و از احادیث بسیار مُستَفاد مى شود که شب قدر همین است و این شب جهنى است و در این شب جمیع امور بر وفق حکمت مقدّر مى گردد وازبراى این شب غیر از اعمالى که با دو شب سابق شریکست چند عمل دیگر است.

  • اوّل خواندن سوره عنکبوت و رُوم که حضرت صادق علیه السلام قَسم یاد فرموده که خواننده این دو سوره دراین شب از اهل بهشت است.
  • دوّم خواندن حَّم دُخان.
  • سوّم خواندن سوره قَدر هزار مرتبه.
  • چهارم آنکه تکرار کند در این شب بلکه در تمام اوقات این دعا را اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ (الخ) و ذکر آن در ضمن ادعیه شبهاى دهه آخر بعد از دعاى شب بیست و سوّم گذشت.
  • پنجم بخواند: اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى وَاَصِحَّ لى جِسْمى وَبَلِّغْنى اَمَلى وَاِنْ کُنْتُ مِنَ الاْشْقِیاَّءِ فَاْمحُنى مِنَ الاْشْقِیاَّءِ وَاْکتُبْنى مِنَ السُّعَداَّءِ فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ یَمْحُو اللّهُ ما یَشاَّءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ
  • ششم بخواند: اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضى وَفیما تُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الْحَکیمِ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاَّءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ فى عامى هذَا الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْرى وَتُوَسِّعَ لى فى رِزْقى.
  • هفتم بخواند این دعا راکه در اقبال است: یا باطِناً فى ظُهُورِهِ وَیا ظاهِراً فى بُطُونِهِ وَیا باطِناً لَیْسَ یَخْفى وَیا ظاهِراً لَیْسَ یُرى یا مَوْصُوفاً لا یَبْلُغُ بِکَیْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ وَلا حَدُّ مَحْدُودٌ وَیا غاَّئِباً غَیْرَ مَفْقُودٍ وَیا شاهِداً غَیْرَ مَشْهُودٍ یُطْلَبُ فَیُصابُ وَلَمْ یَخْلُ مِنْهُ السَّمواتُ وَالاْرْضُ وَمابَیْنَهُما طَرْفَهَ عَیْنٍ لا یُدْرَکُ بِکَیْفٍ وَلا یُؤَیَّنُ بِاَیْنٍ وَلا بِحَیْثٍ اَنْتَ نُورُ النُّورِ وَرَبُّ الاْرْبابِ اَحَطْتَ بِجَمیعِ الاُْمُورِ سُبْحانَ مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ سُبْحانَ مَنْ هُوَ هکَذا وَلا هکَذا غَیْرُهُ. پس دعا مى کنى بدانچه بخواهى.

 

  • هشتم آنکه غیر از غسل اوّل شب غسلى نیز در آخر شب کند و بدانکه از براى غسل و احیاء این شب و زیارت امام حسین علیه السلام و صد رکعت نماز فضیلت بسیار و تاءکید شده شیخ در تهذیب روایت کرده از ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام که فرمود در شبى که امید مى رود شب قَدر باشد صد رکعت نماز کن بخوان در هر رکعت قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ را ده مرتبه گفتم فدایت شوم اگر قوّت نداشته باشم ایستاده بجا آورم فرمود نشسته بجا آور گفتم اگر قوّت نداشته باشم نشسته بجا آورم فرمود بجا آور به همان حالى که به قفا خفته اى در فراش خود و از دعائم الاسلام روایتست که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله در دهه آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع مى کرد و کمر خود را محکم مى بست براى عبادت و در شب بیست و سیّم اهل خود را بیدار مى کرد و آنها را که خواب رُبُوده بود آب بصورتشان مى پاچید و حضرت فاطمه صلوات الله علیها نمى گذاشت در این شب احدى از اهلش بخوابد و علاج مى فرمود خواب آنها را به کمى طعام و مهیّا مى کرد آنها را براى احیاء آن شب از روز یعنى امر مى فرمود که روز را خواب و استراحت کنند که شب خوابشان نبرد و احیا بدارندومى فرمود محروم کسى است که ازخیر امشب محروم بماند و روایت شده که حضرت صادق علیه السلام سخت مریض شده بود چون شب بیست و سیّم ماه رمضان شد موالى خود را امر فرمود که حرکتش دادند به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود تا به صبح علامه مجلسى (ره) فرموده که هر مقدار قرآن که ممکن باشد در این شب بخواند و دعاهاى صحیفه کامله را بخواند خصوصاً دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه و روزهاى این شبها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سَر آورد زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است.

 شب بیست وهفتم:

* غسل

* از امام زين العابدين عليه‏السلام نقل شده است كه اين دعا را مکرر از اول شب تا به آخر شب مى ‏خواند:

اللهم ارزقنى التجافى عن دار الغرور و الاِنابة الى دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حُلولِ الفوتِ

 شب آخر ماه:

شب بسیار مبارکى است و از براى این شب چند عمل است:

  • اوّل غسل
  • دوّم زیارت امام حسین علیه السلام
  • سوّم خواندن سوره انعام و کهف و یَّس و صد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ
  • چهارم بخواند این دعا را که شیخ کلینى از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده:

اَللّهُمَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْانَ وَقَدْ تَصَرَّمَ وَاَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ یا رَبِّ اَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتى هذِهِ اَوْ یَتَصَرَّمَ شَهْرُ رَمَضانَ وَلَکَ قِبَلى تَبِعَهٌ اَوْ ذَنْبٌ تُریدُ اَنْ تُعَذِّبَنى بِهِ یَوْمَ اَلْقاکَ

  • پنجم بخواند دعاى یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ که در اعمال شب بیست و سوّم گذشت.
  • ششم وداع کند ماه رمضان را به دعاهاى وداع که شیخ کلینى و صدوق و شیخ مفید و طوسى و سید بن طاووس رضوان الله عَلَیهم نقل کرده اند و شاید بهترین آنها دعاى چهل و پنجم صحیفه کامله باشد و سیّد بن طاووس روایت کرده است از حضرت صادق علیه السلام که هر که در شب آخر ماه رمضان وداع کند آن ماه شریف را و بگوید: اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامى لِشَهْرِ رَمَضانَ وَاَعُوذُ بِکَ اَنْ یَطْلُعَ فَجْرُ هذِهِ اللَّیْلَهِ اِلاّ وَقَدْ غَفَرْتَ لى

 بیامرزد حق تعالى او را پیش از آنکه صبح کند و روزى فرماید او را توبه و اِنابه سید و شیخ صدوق از جابربن عبدالله انصارى روایت کرده اند که گفت رفتم به خدمت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله در جمعه آخر ماه رمضان چون نظر آن حضرت بر من افتاد فرمود که اى جابر این آخر جمعه اى است از ماه رمضان پس آن را وداع کن و بگو: اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامِنا اِیّاهُ فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنى مَرْحُوما وَلا تَجْعَلنى مَحْرُوما

 پس بدرستى که هر که این دعا را در این روز بخواند به یکى از دو خصلت نیکو ظفر مى یابد یا به رسیدن به ماه رمضان آینده یا به آمرزش خدا و رحمت بى انتها و سید بن طاووس و کفعمى نقل کرده اند از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله که فرمود هر که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز گذارد بخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ ده مرتبه بگوید در رکوع و سجود ده مرتبه سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ و بعد از هر دو رکعت تشهّد بخواند و سلام دهد و چون از تمام ده رکعت فارغ شد و سلام داد هزار مرتبه استغفار کند [اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ] و بعد از استغفار سر به سجده گذارد و بگوید در حال سجود: یا حِىُّ یا قَیُّومُ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَالاْ خِرَهِ وَرَحیمَهُما یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا اِلهَ الاْوَّلینَ وَالاْخِرینَ اِغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَتَقَبَّلْ مِنّا صَلواتَنا وَصِیامَنا وَقِیامَنا

 قسم به حق آنکه مرا براستى به نبوت مبعوث فرموده که جبرئیل مرا خبر داد از اسرافیل از پروردگار خود تبارک و تعالى که سر از سجده برنداشته باشد که بیامرزد خدا او را و قبول فرماید از او ماه رمضان را و بگذرد از گناهان او (الخبر) و این نماز در شب عید فطر نیز روایت شده ولکن در آن روایتست که تسبیح اربع را در رکوع و سجود عوض تسبیح رکوع و سجود بخواند و به جاى اِغْفِرْلَنا ذُنُوبَنا تا به آخر دارد اِغْفِرْلى ذُنُوبى وَ تَقَبَّلْ صَوْمى وَ صَلوتى وَ قِیامى

رؤیت هلال مــاه

رؤیت هلال مــاه

 چند نکته درباره رؤیت هلال

 اشاره: این نوشتار عمدتاً به اصل مسأله رؤیت هلال سپس به مسأله رؤیت هلال با تلسکوپ و بعد به مسأله اتّحاد افق می پردازد. ولی قبل از همه به مسأله ای که شاید مهم تر از اینها باشد می پردازیم و آن اختلاف اسفناکی است که بارها در طیّ سال های اخیر، در امر رؤیت هلال شوال رخ داد و شَهد شیرین عید را در کام همه تلخ کرد.

 گروهی امروز نماز عید می خواندند و می گفتند «اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیداً...» و فردا گروه دیگری در همان شهر و گاه در همان مسجد، عین همین عبارت را می گفتند و معلوم نبود منظور از «المسلمین» در این عبارات کیست؟! عدّه ای به هم تبریک عید می گفتند و جماعتی در حال روزه بودند و دعای «یا علیّ یا عظیم... و هذا شهر عظّمته و کرّمته... و هو شهر رمضان...» می خواندند و گاه در یک لحظه و حتّی یک خانه این اختلاف جانکاه دیده می شد، در حالی که اسلام دین توحید در تمام زمینه هاست و خواهیم دید حتّی با وجود اختلاف فتاوی هیچ موجبی برای این اختلاف ها نیست.

 مردم از این بیم دارند که در سال های بعد نیز این امر تکرار شود و در نتیجه بعضی از ناآگاهان تعلیمات اسلام را زیر سؤال ببرند. این امر هنگامی نگران کننده تر می شود که می بینیم در اغلب کشورهای اسلامی مسأله رؤیت هلال حل شده و لااقل اهل یک کشور با یکدیگر هماهنگ هستند، ولی در کشور ما چگونه است؟

 شاید تنها ما هستیم که این مسأله را حل نکرده ایم، با این که فقهای قوی و آگاهی داریم. مشکل اصلی در این است که با مسأله رؤیت هلال که از «موضوعات» است مانند یک مسأله فقهی و «حکمی از احکام شرع» برخورد می کنیم. در حالی که می دانیم مردم هر چند در مسائل و احکام فقهی یا باید مجتهد باشند یا از مجتهدی پیروی کنند، ولی در موضوعات (مانند رؤیت هلال) هر کس می تواند به یقین و اطمینان خود عمل کند.

 توضیح این که وجوب روزه ماه مبارک رمضان از ضروریّات اسلام و واضحات قرآن است و هیچ کس در آن تردید ندارد، و چون اصل وجوب از ضروریّات دین است، طبعاً تقلید هم در آن راه ندارد؛ ولی در احکام، جزئیات، شرایط و موانع روزه باید یا مجتهد بود یا از مجتهدان آگاه تبعیّت کرد. امّا این که امروز ماه مبارک رمضان است، یا نیست، از موضوعاتی است که هرکس می تواند در آن به تشخیص خود عمل کند، یعنی هر گاه بر کسی ثابت شد که روز اوّل ماه رمضان است می تواند روزه بگیرد و اگر عید ثابت شد، افطار کند. گرچه مردم روی اعتمادی که به مراجع دارند در این گونه موضوعات مهم نیز به سراغ مراجع می روند تا بهتر تشخیص دهند، اما مراجع از نظر شرعی هیچ الزامی به نظر دادن در باره این موضوع ندارند و می توانند بگویند این مسأله از موضوعات است و خودتان تحقیق کرده و عمل کنید.

 از سوی دیگر اگر هر یک از مردم در این مسأله که جنبه عمومی و اجتماعی دارد، جداگانه به تحقیق پردازد اختلافات زیادی، به سبب تعدّد منابع تحقیق، به وجود می آید که با روح اسلام سازگار نیست. همان گونه که رجوع به مراجع به طور جداگانه نیز از این مشکل دور نخواهد بود، زیرا ممکن است چند نفر از شهود نزدیک مرجع بزرگوار به گونه ای گواهی دهند و چند نفر به شکل دیگر نزد مرجع بزرگوار دیگری، یا شهودی که نزد یک مرجع گواهی می دهند، ممکن است مورد اعتماد دیگری نباشند، یا اصلاً شهودی که نزد این مرجع می روند، موفّق به درک محضر مرجع دیگر نشوند. این امور سبب می شود هلال ماه بر یکی ثابت شود، و بر دیگری ثابت نگردد، و اختلاف جانکاه و نگران کننده ای میان مردم پیدا شود و عظمت عید و ماه مبارک و شعائر مربوط به آن زیر سؤال رود و حتّی به یک شهر و در یک خانه نیز کشیده شود.

 شورای رؤیت هلال

 در این جا راه روشنی وجود دارد که می تواند به این اختلافات پایان دهد و لااقل اهل یک کشور، مسیر واحدی را طی کنند و عظمت و شکوه این برنامه های اسلامی را حفظ کنند و آن این که شورایی برای مسأله رؤیت هلال از آگاهان این فن و نمایندگان مراجع تشکیل گردد و تمام اطلاعاتی که در باره رؤیت هلال از هر طرف می رسد، چه از طریق شهود عینی یا خبرگان فنّ نجوم که ممکن است نظرات آنها به عنوان مؤیّد مورد توجه قرار گیرد گرد آوری کنند واز جمع بندی آنها، نظر واحدی ابراز دارند. ممکن است گفته شود هرگاه اعضای شورای رؤیت هلال نظر واحدی نداشته باشند (خواه به سبب جرح و تعدیل شهود باشد، یا غیر آن) چه خواهد شد؟ پاسخ این است که نظر اکثریّت می تواند معیار باشد چرا که برای غالب مردم اطمینان بخش تر خواهد بود و به یقین «اقربیّت به واقع» دارد و چون همان طور که اشاره شد، بحث تشخیص موضوع است نه تشخیص حکم، مشکلی ایجاد نمی کند.

 سؤال دیگری که ممکن است مطرح گردد این است که گاه مراجع در پاره ای از احکام مربوط به رؤیت هلال اختلاف فتوی دارند که در مسأله تأثیر گذار است. به عقیده ما این نیز مشکل مهمّی ایجاد نمی کند و ما راه حلّ آن را نیز یافته ایم که شرح آن از عهده این مختصر بیرون است. در هر صورت شرعاً می توان نظر اکثریت شورای رؤیت هلال را که با دقّت کامل همراه باشد، پذیرفت و به آن اعتماد کرد.

 به یقین حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) راضی نیست که پیروان او در یک چنین امر مهمّی گرفتار تشتّت و تفرقه حتی در یک شهر و یک خانه شوند و قدرت و قوّت آنها به ضعف گراید و در برابر دشمنان سرشکسته گردند. هنگامی که ائمّه اهل بیت (ع) برای حفظ شوکت مسلمین اجازه می دهند پیروان آنها در نماز جماعت اهل سنّت شرکت جویند، با این که اختلافاتی در بسیاری از فروع نماز با آنها دارند، چگونه راضی می شوند مسأله رؤیت هلال موجب آن همه تشتّت گردد؟ آن هم در جهان امروز که اخبار به سرعت از نقطه ای به نقاط دیگر منتقل می گردد.

 واز عجایب روزگار این که به خاطر نبودن یک شورای متمرکز دقیق برای رؤیت ماه و اعتماد بر شهود غیر خبره، سالهاست که مردم ماه مبارک را 29 روز روزه می گیرند و کمتر کسی به خاطرش می آید که ماه مبارک را 30 روز روزه گرفته باشد (جز در موارد بسیار نادر) و این از نظر علمی غیر ممکن است و معلوم نیست چه کسی در برابر این امر مسؤول است؟

 آیا رؤیت هلال با تلسکوپ کافی است؟

«مشهور» در میان مراجع این است که رؤیت هلال، باید با چشم غیر مسلّح باشد ولی بعضی از فقهای معاصر قائل به کفایت مشاهده با تلسکوپ شده اند. با دقّت در ادلّه ثابت می شود که با احترامی که به همه آراء مجتهدین می گذاریم این رأی موافق با ادلّه و قواعد فقه نیست؛ زیرا:

 اوّلاً: در روایات متواتر معیار ثبوت ماه، رؤیت ذکر شده از جمله در باب سوم از ابواب شهر رمضان وسائل الشیعه 28 روایت نقل شده که غالباً همین مضمون را دارد: «إذا رأیت الهلال فصم و إذا رأیته فافطر» یا «صم للرؤیة و افطر للرؤیة»؛ هنگامی که ماه را دیدی روزه بگیر و هنگامی که آن را (در پایان رمضان) دیدی افطار کن.

 در ابواب بعد از آن نیز روایاتی در این زمینه دیده می شود و هنگامی که سخن از رؤیت به میان می آید منصرف به رؤیت متعارف است که رؤیت با چشم غیر مسلّح می باشد، زیرا فقها در تمام ابواب فقه، اطلاقات را منصرف به افراد متعارف می دانند، مثلاً:

 

  1. در باب وضو می گویند حدّ صورت که باید شسته شود آن مقداری است که میان رستنگاه مو و چانه (از طرف طول) و آن مقداری که میان انگشت شست و انگشت «میانه» قرار می گیرد، از طرف عرض است. سپس تصریح می کنند که مدار بر افراد متعارف از نظر طول انگشت ها و محلّ روییدن موی سر و مانند آن است، و افراد غیر متعارف باید مطابق افراد عادی عمل کنند.

 

  1. در باب مقدار کر که آن را به وجب تعیین می کنند، مدار وجب های متعارف است و آنچه خارج از متعارف می باشد از نظر فقها معیار نیست.

 

  1. در باب مقدار مسافت هایی که در فقه با قدم تعیین می شود، مدار بر قدم متعارف است.

 

  1. در نماز و روزه در مناطق قطبی یا نزدیک به قطب که روزها یا شب ها بسیار کوتاه و غیر متعارف است، بسیاری از فقها مدار را بر مناطق متعارف می گذارند.

 

  1. در مسأله حدّ ترخّص (دیدن دیوارهای شهر، یا شنیدن اذان) تصریح می کنند معیار چشم های متوسّط (نه زیاد تیزبین، نه فوق العاده ضعیف) و صداهای متعارف و گوش های متعارف است و آنچه خارج از متعارف باشد معیار نیست «1» و بزرگان فقهای معاصر با متن کاملاً موافق هستند.

 

  1. در مورد منکراتی که حدّ آن جلد (شلاّق) است گفته اند شلاّق باید متعارف باشد و از شلاّق های سنگین و پرفشار وغیر متعارف بپرهیزند، همچنین از شلاّق های بی اثر یا کم اثر.

 

  1. در ابواب نجاسات می گویند اگر جرم نجاست (مثلاً خون) ظاهراً زایل شود ولی رنگ یا بوی آن بماند پاک است، حال اگر کسی با میکروسکوپ ذرّات کوچکی از خون را ببیند که حتماً می بیند (چون رنگ و بو با اجزاء همراه است)، چون این مشاهده خارج از متعارف است مدار احکام نیست.

 

  1. هرگاه مادّه نجس (مانند خون) در آب کر مستهلک شود همه می گویند پاک است با این که با میکروسکوپ می توان ذرات خون را در آب مشاهده کرد. علاوه بر این «هشت مورد» موارد متعدد دیگری در سراسر ابواب فقه وجود دارد که کلام شارع و لسان آیه یا روایت مطلق است و فقها آن را منصرف به «فرد متعارف» می دانند.

 

به یقین در مورد رؤیت هلال که در روایات متواتر وارد شده نیز معیار رؤیت متعارف است یعنی چشم غیر مسلّح، و چشم های مسلّح خارج از متعارف است و مقبول نیست. ما نمی توانیم همه جا در فقه در مطلقات ادلّه به سراغ افراد متعارف برویم، ولی در رؤیت هلال فرد کاملاً غیر متعارفی را ملاک حکم قرار دهیم.

 ثانیاً: بعضی می گویند معیار در آغاز ماه، «تولّد ماه در واقع» است و رؤیت و مشاهده جنبه «طریقی» دارد نه «موضوعی». بنابر این اگر با وسیله غیر متعارف از تولد ماه آگاه شویم، کافی است.

 در پاسخ می گوییم به یقین ظاهر روایات این است که قابلیّت رؤیت با چشم عادّی، جنبه موضوعی دارد (تکرار می کنم قابلیت رویت با چشم عادی)؛ زیرا: اگر معیار تولّد واقعی ماه باشد مشکل مهمّی پیش می آید که نمی توان به آن تن در داد و آن این که غالباً تولّد ماه قبل از امکان رؤیت با چشم عادی صورت می گیرد، و به عبارت دیگر در بسیاری از موارد ماه در آسمان ظاهر می شود و هیچ کس با چشم عادی آن را نمی بیند و شب بعد قابل رؤیت است. بنابراین باید قبول کرد که ماه واقعاً در بسیاری از موارد یک شب جلوتر متولّد شده منتها چون مردم با چشم عادی آن را ندیده اند، شب دوم ماه را شب اوّل ماه پنداشته اند.

 درست است که بر اثر ندیدن و ندانستن معذور بوده اند، ولی آیا می توان قبول کرد که مسلمین جهان از آغاز بعثت پیامبر (ص) تا کنون وحتی در عصر آن حضرت (ع) مکرّر در مکرّر اوّل ماه را اشتباه گرفته اند، و از فضل شب های قدر محروم بوده و به واسطه نداشتن تلسکوپ روز عید را روزه گرفته و روز بعد نماز خوانده اند (چون ماه قبلاً متولّد شده اما با چشم غیر مسلح قابل رؤیت نبوده) حتّی کسانی که فعلاً تلسکوپ را برای رؤیت ماه کافی می دانند باید بپذیرند که در بسیاری از سال های گذشته، خود آنان و مقلّدانشان دوم ماه مبارک را آغاز ماه ودوم شؤال را اوّل شوال حساب کرده اند، زیرا از تلسکوپ بهره نگرفته اند و اگر می گرفتند می دانستند اوّل ماه یک روز جلوتر بوده و شب های قدر نیز در جای خود قرار نگرفته واز دست رفته است.

 این ها همه گواهی می دهد که معیار تولّد واقعی ماه نیست، بلکه معیار قابلیّت رؤیت با چشم عادی است. اساساً در علم اصول گفته ایم «اماره» و «طریق» شرعی نمی تواند کثیر الخطاء باشد، زیرا مردم از درک واقع محروم خواهند شد. در مواردی که اماره کثیر الخطاء باشد باید گفت خود اماره موضوعیت دارد (دقت کنید).

 این باور کردنی نیست که در گذشته حتّی در زمان پیغمبر اکرم (ص) و سایر معصومین (ع) مردم از درک عید و لیالی قدر محروم بوده اند، بلکه به عکس ما معتقدیم استفاده از تلسکوپ برای رؤیت ماه سبب می شود که مردم از آغاز و پایان ماه محروم شوند! زیرا معیار واقعی چشم غیر مسلّح است. ممکن است بعضی تصوّر کنند که با استفاده از تلسکوپ بساط اختلافات برچیده می شود در حالی که این کار هیچ اثری در این امر ندارد، چرا که قدرت تلسکوپ ها کاملاً با هم فرق دارد و مناطقی که در آن نصب می شود از حیث وجود غبار و بخار آب در افق متفاوتند. بنابراین ممکن است بعضی با تلسکوپ خود آن را ببینند و بعضی نبینند و انکار کنند و سفره اختلاف دگر بار گسترده می شود.

 

آیا وحدت افق شرط است؟

 هر گاه در نقطه ای از جهان هلال ماه رؤیت شود آیا برای سایر نقاط کافی است؟

 مشهور در میان فقهای گرامی مکتب اهل بیت (ع) این است که اتّحاد افق شرط است. مرحوم محقق یزدی مسأله را در عروه مطرح کرده و تقارب بلاد یا وحدت افق را شرط دانسته و اکثریت قریب به اتفاق محشّین، آن را پذیرفته اند. ولی بعضی از بزرگان پیشین و معاصر آن را شرط ندانسته و رؤیت هلال را در یک نقطه از جهان کافی برای مناطق دیگر دانسته اند (مشروط بر این که لااقل در جزئی از شب با هم مشترک باشند)

 آغاز گر این فتوا در عصر ما مرحوم آیة اللّه العظمی خویی (ره) بود، سپس جمعی دیگر از شاگردان ایشان به ایشان تأسّی جستند. عمده دلیلی که بر آن اعتماد می کنند دو چیز است:

 

  1. طلوع ماه و تولّد آن (و خروج از تحت الشعاع) یک پدیده آسمانی است که مربوط به مقابله خورشید با ماه است. هرگاه آن نیم کره ماه که دائماً مقابل ما قرار گرفته از تاریکی خارج شود و کمی از آن در برابر خورشید قرار گیرد، ماه نو آغاز شده است و ارتباطی با مناطق مختلف زمین ندارد و این یک امر آسمانی است نه زمینی.

 

در تقریرات درس حضرت آیة اللّه خویی آمده است: تکوّن الهلال عبارة عن خروجه عن تحت الشعاع بمقدار یکون قابلاً للرؤیة و لو فی الجملة و هذا کماتری أمر واقعی وحدانی لایختلف فیه بلد عن بلد ولاصقع عن صقع لانّه کما عرفت نسبة بین القمر و الشمس لا بینه و بین الأرض فلا تأثیر لاختلاف بقاعها فی حدوث هذه الظاهرة الکونیّة فی جوّ الفضاء. «2»

 ولی این سخن موافق با مسطّح بودن زمین و نفی کرویّت آن است. در حالی که امروز کرویّت زمین از امور محسوس است. اگر در گذشته می بایست با ادلّه نظری کرویّت زمین اثبات شود، امروز ماهواره ها از تمام زمین عکسبرداری کرده و برای ما می فرستند و مسافران فضا نیز زمین را کروی می بینند و کاملاً یک امر محسوس است. به عبارت دیگر، تکوّن و تولّد ماه مربوط به سه چیز است: «ماه»، «خورشید» و «زمین» زیرا تولّد ماه به این است که خط باریکی از بخش نورانی ماه در برابر اهل زمین قرار گیرد، به یقین این بخش نورانی را کسانی که در بخشی از کره زمین که محاذی با آن است، زودتر مشاهده می کنند. این مطلب را می توان با یک آزمایش حسّی نشان داد. سه کره تهیه کنیم یکی نورانی مانند یک لامپ روشن و دو کره غیر نورانی. به خوبی ملاحظه می کنیم که اگر کره اوّل ظلمانی را چنان در مقابل کره نورانی قرار دهیم که فقط یک نوار باریک نورانی به طرف کره سوم باشد، کسانی که در بخش محاذی آن نقطه نورانی قرار دارند، آن را می بینند و کسانی که محاذی نیستند نمی بینند.

 چیزی که با تجربه حسّی قابل درک است، نیاز به توضیح بیشتری ندارد، آری اگر زمین مسطّح بود گفتار بالا صحیح بود، ولی قطعاً مسطّح نیست. ایراد دیگری که بر این سخن وارد می شود این که آنها می گویند تمام بلادی که در قسمتی از شب با نقطه رؤیت ماه مشترک هستند، اوّل ماه آنها یکی است.

 مفهوم این سخن آن است که اگر مثلاً هنگام غروب آفتاب در مکّه ماه تولّد یابد، و مشاهد شود، مناطقی که در شرق آن قرار دارد و چندین ساعت از شب آنها گذشته یا حتی نیمه شب یا اواخر شب آنهاست، ماه برای آنها عوض می شود یعنی تا نیمه شب یا اواخر شب، برای آنها شب آخر ماه رمضان بوده چون ماه شوّال متولّد نشده بوده و دعاهای شب آخر را می خواندند. ناگهان از نیمه شب، شب اوّل ماه شوال می شود، چون به هنگام غروب آفتاب «مکّه» ماه در آن ساعت تولّد یافته است! این امر عجیب و غیر قابل قبول است، زیرا قبل از آن ساعت (غروب آفتاب مکه در مفروض بحث) قطعاً ماه از تحت الشعاع خارج نشده بود و پس از خروج، اوّل ماه شروع شده، یعنی برای بعضی مناطق از نیمه شب یا آخر شب، ماه شوّال شروع می شود، و قسمت مهمّی از شب آنها، شب آخر ماه رمضان بوده است.

 اگر گفته شود از اوّل شب برای همه این مناطق ماه شوّال بوده، قابل قبول نیست، چون فرض بر این است که تا آن ساعت ماه از تحت الشعاع خارج نشده بوده و قطعاً ماه شوّال نبوده است. پس از خروج و تولّد ماه، برای تمام این مناطق اوّل ماه است، یعنی واقعاً نیمی از شب، شب آخر رمضان و نیمی از آن واقعاً شوّال است. بدیهی است برای مناطق دورتر که در شب با آنجا اشتراک ندارند (مانند کانادا و آمریکا) اوّل ماه یک روز بعد از آن خواهد بود (دقت فرمایید).

 دلیل دوم طرفداران عدم اختلاف آفاق، اطلاق روایات، مخصوصاً صحیح هشام بن حکم است که نشان می دهد اگر در یک منطقه ماه رؤیت شود برای همه مناطق کافی است. روایت چنین است: هشام بن الحکم عن أبی عبداللّه (ع) أنّه قال فی من صام تسعة و عشرین قال: إن کانت له بیّنة عادلة علی أهل مصر أنّهم صاموا ثلاثین علی رؤیته قضی یوماً. «3» آنها معتقدند اطلاق روایت دلالت دارد در هر شهری از شهرهای دنیا ماه دیده شود، برای شهرهای دیگر کافی است خواه بسیار دور باشد یا نزدیک. همچنین بعضی روایات دیگر.

 پاسخ: این سخن قابل مناقشه است، زیرا اطلاق این روایات منصرف به بلادی است که اطلاع رسانی در آن زمان نسبت به آن معمول بوده است نه بلادی که چندین ماه با آنها دور بوده است و کمتر خبری از آن می رسیده است.

 به عبارت دیگر این روایات ناظر به بلاد متقاربه از نظر افق است که گاه با وسایل آن زمان یک هفته یا یک ماه طول می کشید تا از یکی به دیگری مسافرت کنند، ولی «بلاد غیر هم افق» را که گاه چندین ماه با وسایل آن زمان طول می کشید تا خبرش برسد شامل نمی شود، زیرا کمتر اتّفاق می افتاد کسی بعد از چند ماه به فکر خبر رسانی و فحص و بحث در باره ماه رمضان گذشته بیفتد.

 حتی اگر شک در اطلاق (و تحقق مقدمات حکمت) در اینجا داشته باشیم، مساوی با عدم اطلاق است، (همان گونه که در اصول آمده است). بنابراین با این گونه روایات جز حجیّت شهادت به رؤیت در بلاد نزدیک و هم افق را نمی توان اثبات کرد.

 جالب این که بعضی از گذشتگان به لزوم وحدت شب قدر و تعیین مقدّرات در یک شب معیّن و فضیلت آن، استناد جسته اند در حالی که طرفداران این عقیده، وحدت اوّل ماه را تنها در مناطقی پذیرفته اند که در مقداری از شب با منطقه رؤیت هلال مشترک باشد، یعنی برای مناطق دیگر زمین که به هنگام رؤیت هلال روز است (مانند کشورهای کانادا، آمریکای شمالی و جنوبی) به ناچار شب قدر دیگری قائل هستند و اوّل ماه آن مناطق را یک روز متفاوت می دانند! و از آن جالب تر قول کسانی است که می گویند کشورهای اسلامی در منطقه ای قرار دارند که در مقداری از شب با هم مشترکند. در حالی که در کشورهای دور دست میلیونها مسلمان زندگی می کنند، به علاوه ما معتقدیم که اسلام و احکام آن سرانجام تمام کره زمین را فرا خواهد گرفت، تکلیف مسلمانان در آن زمان چه خواهد بود؟

 کوتاه سخن این که همان گونه که مشهور فقهای ما پذیرفته اند و دلایل مختلف نیز گواهی می دهد، اتّحاد افق در رؤیت هلال شرط است، و این امر نتیجه کرویّت زمین است، همان گونه که اختلاف در اوقات نماز و شب و روز ناشی از آن است و اگر منظور، حفظ وحدت میان مسلمین است (با وجود کرویّت زمین)، وحدت تنها در یک منطقه امکان پذیر است نه در تمام دنیای اسلام، زیرا مسلمانانی در نیم کره دیگر زمین زندگی می کنند که حتی مطابق قول «عدم لزوم وحدت افق» عید جداگانه ای دارند (البته شرح مسائل فوق مجال و بحث وسیع تری را می طلبد). (واللّه العالم بحقائق أحکامه).

 

ناصر مکارم شیرازی

 

پی نوشت:

  1. رجوع شود به مسأله 64 از مسائل صلوة المسافر عروة الوثقی.
  2. المستند فی شرح العروة الوثقی للبروجردی، ج 12، ص 118.
  3. وسائل الشیعه، ج 10، کتاب الصوم، باب 5 از ابواب احکام شهر رمضان، ص 265، ح 13، چاپ آل البیت (ع).

فضیلت ماه مبارک رمضان

فضیلت ماه مبارک رمضان

 شيخ صدوق به سند معتبره روايت كرده از حضرت امام رضاعليه السلام از پدران بزرگواران خود از حضرت اميرالمؤمنين عليه و على اولاده السلام كه فرمود خطبه‏ اى خواند براى ما روزى حضرت رسول‏ خداصلى الله عليه وآله پس فرمود اَيُّها النَّاس بدرستیكه رو كرده است به سوى شما ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش ماهى است كه نزد خدا بهترين ماهها است و روزهايش بهترين روزها است و شبهايش بهترين شبها است و ساعت هايش بهترين ساعتها است و آن ماهيست كه خوانده‏ اند شما را در آن بسوى ضيافت خدا و گرديده‏ ايد در آن از اهل كرامت خدا نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبيح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبولست و دعاهاى شما در آن مستجابست پس سؤال كنيد از پروردگار خود به نيّت هاى درست و دلهاى پاكيزه از گناهان و صفات ذميمه كه توفيق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوت كردن قرآن در آن بدرستیكه شقى و بد عاقبت كسى است كه محروم گردد از آمرزش خدا در اين ماه عظيم و ياد كنيد به گرسنگى و تشنگى شما در اين ماه تشنگى و گرسنگى روز قيامت را و تَصدّق كنيد بر فقيران و مسكينان خود و تعظيم نمائيد پيران خود را و رحم كنيد كودكان خود را و نوازش نمائيد خويشان خود را و نگاه داريد زبانهاى خود را از آنچه نبايد گفت و بپوشيد ديده هاى خود را از آنچه حلال نيست شما را نظر كردن بسوى آن و بازداريد گوشهاى خود را از آنچه حلال نيست شما را شنيدن آن و مهربانى كنيد با يتيمان مردم تا مهربانى كنند بعد از شما با يتيمان شما و بازگشت كنيد بسوى خدا از گناهان خود و بلند كنيد دستهاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود زيرا كه وقت نمازها بهترين ساعتها است نظر میكند حق تعالى در اين اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب می‏ گويد ايشان را هرگاه او را مناجات كند و لبّيك می گويد ايشان را هرگاه او را ندا كنند و مستجاب می‏ گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان بدرستیكه جانهاى شما در گرو كرده‏ هاى شما است پس از گرو بدر آوريد به طلب آمرزش از خدا و پشتهاى شما گران بار است از گناهان شما پس سبك گردانيد آنها را به طول دادن سجده‏ ها و بدانيد كه حق تعالى سوگند ياد كرده است به عزّت و جلال خود كه عذاب نكند نمازگذارندگان و سجده كنندگان در اين ماه را و نترساند ايشان را به آتش جهنم در روز قيامت.

 ايُّها النَّاس هر كه از شما افطار دهد روزه‏ دار مؤمنى را در اين ماه از براى او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد كردن و آمرزش گناهان گذشته پس بعضى از اصحاب گفتند يا رسول ‏الله همه ما قدرت بر آن نداريم حضرت فرمود بپرهيزيد از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه ‏داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به يك شربت آبى باشد بدرستیكه خدا اين ثواب را میدهد كسى را كه چنين كند اگر قادر بر زياده از اين نباشد اَيُّها النَّاسُ هر كه خُلْق خود را در اين ماه نيكو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى كه قدمها بر آن لغزد و هر كه سبك گرداند در اين ماه خدمت غلام و كنيز خود را خدا در قيامت حساب او را آسان گرداند و هر كه در اين ماه شرّ خود را از مردم باز دارد حق تعالى غضب خود را در قيامت از او باز دارد و هر كه در اين ماه يتيم بی پدرى را گرامى دارد خدا او را در قيامت گرامى دارد و هر كه در اين ماه صله و احسان كند با خويشان خود خدا وَصل كند او را به رحمت خود در قيامت و هر كه در اين ماه قطع احسان خود از خويشان خود بكند خدا در قيامت قطع رحمت خود از او بكند و هر كه نماز سنتى در اين ماه بكند خدا براى او برات بيزارى از آتش جهنم بنويسد و هر كه در اين ماه نماز واجبى را ادا كند خدا عطا كند به او ثواب هفتاد نماز واجب كه در ماههاى ديگر كرده شود و هر كه در اين ماه بسيار بر من صلوات فرستد خدا سنگين گرداند ترازوى عمل او را در روزى كه ترازوهاى اعمال سبك باشد و كسیكه يك آيه از قرآن در اين ماه بخواند ثواب كسى دارد كه در ماههاى ديگر ختم قرآن كرده باشد اَيُّها النَّاسُ بدرستی‏كه درهاى بهشت در اين ماه گشاده است پس سؤال كنيد از پروردگار خود كه بروى شما نبندد و درهاى جهنّم در اين ماه بسته است پس سؤال كنيد از پروردگار خود كه بر روى شما نگشايد و شياطين را در اين ماه غُلّ كرده ‏اند پس سؤال كنيد از خدا كه ايشان را بر شما مسلط نگرداند الخ.

  و شيخ صدوق روايت كرده كه چون ماه رمضان داخل می‏شد حضرت‏ رسول‏(صلى الله عليه وآله) آزاد مى ‏كرد هر اسيرى كه بود و عطا مى‏ نمود هر سائلى را مؤلف گويد كه ماه رمضان ماه خداوند عالميان است و شريفترين ماهها است و ماهيست كه درهاى آسمان و درهاى بهشت و رحمت گشوده مى‏ شود و درهاى جهنّم بسته مى‏ شود و در آن شبى است كه عبادت در آن بهتر است از عبادت هزارماه ‏پس‏ تأمّل‏ نما كه‏ چگونه ‏خواهى‏ بود درشب ‏وروز خود وچگونه ‏نگاه ‏مى‏ دارى‏ اعضاء و جواح خود را از معصيتهاى پروردگارخود و مبادا شبها در خواب باشى و روزها غافل از ياد خدا همانا در خبر است كه در آخر هر روز از روزهاى ماه‏ رمضان‏ دروقت‏ افطارحق‏ تعالى‏ هزارهزاركس‏ را ازآتش جهنّم آزاد مى‏ كند و چون شب جمعه و روز جمعه مى‏ شود در هر ساعتى هزار هزار كس را از آتش جهنم آزاد مى‏ كند كه هر يك مستوجب عذاب شده باشند و در شب و روز آخر ماه به عدد آنچه در تمام ماه آزاد كرده است آزاد مى‏ كند پس اى عزيز مبادا بيرون رود ماه رمضان و گناهان تو باقى مانده باشد و در هنگامى كه روزه‏ داران مزدهاى خود را بگيرند تو از جمله محرومان و زيانكاران باشى و تقرب بجوى بسوى خداوند تبارك و تعالى به تلاوت كردن قرآن مجيد در شبها و روزهاى اين ماه و به ايستادن به نماز و جِدّ و جَهد كردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضيلت و كثرت استغفار و دعا فَعَنِ الصَّادِقِ‏ عليه السلام: اَنَّهُ مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فى‏ شَهْرِ رَمَضانَ، لَمْ يُغْفَرْ لَهُ اِلى‏ قابِلٍ اِلاَّ اَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ. امام صادق ‏عليه السلام فرمود: هر كه در ماه رمضان آمرزيده نشود تا سال آينده آمرزيده نشود مگر آنكه در عرفات حاضر شود.

و نگاه دارد خود را ازچيزهايى خدا حرام كرده است و از افطار كردن بر چيزهاى حرام و رفتار كن به نحوى كه مولاى ما حضرت صادق‏ عليه السلام وصيّت نموده و فرموده كه هرگاه روزه‏ دارى مى‏ بايد كه روزه دارد گوش و چشم و مو و پوست و جميع اعضاى تو يعنى از محرّمات بلكه از مكروهات و فرمود بايد كه روز روزه تو مانند روز افطار تو نباشد و نيز فرموده كه روزه نه همين از خوردن و آشاميدن است تنها بلكه بايد در روز روزه نگاه داريد زبان خود را از دروغ و بپوشانيد ديده هاى خود را از حرام و با يكديگر نزاع مكنيد و حَسَد مبريد و غيبت مكنيد و مجادله مكنيد و سوگند دروغ مخوريد بلكه سوگند راست نيز و دشنام مدهيد و فحش مگوئيد و ستم مكنيد و بى‏خردى مكنيد و دلتنگ مشويد و غافل مشويد از ياد خدا و از نماز و خاموش باشيد از آنچه نبايد گفت و صبر كنيد و راستگو باشيد و دورى كنيد از اهل شرّ و اجتناب كنيد از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت كردن با مردم و گمان بد بردن و غيبت كردن و سخن‏ چينى كردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانيد و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّدعليه السلام باشيد و آرزومند ثوابهاى آخرت باشيد و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت برداريد و بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شكستگى و مذلّت مانند بنده‏اى كه از آقاى خود ترسد و ترسان باشيد از عذاب خدا و اميدوار باشيد رحمت او را و بايد پاك باشد اى روزه‏ دار دل تو از عيبها و باطن تو از حيله‏ ها و مكرها و پاكيزه باشد بدن تو از كثافتها و بيزارى بجوى بسوى خدا از آنچه غير اوست و در روزه ولايت خود را خالص گردانى از براى او و خاموش باشى از آنچه حق تعالى نهى كرده است تو را از آن در آشكارا و پنهان و بترسى از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسيدن او است در پنهان و آشكار و ببخشى روح و بدن خود را به خداى عزّوجلّ در ايّام روزه خود و فارغ گردانى دل خود را از براى محبّت او و ياد او و بدن خود را به كارفرمائى در آنچه خدا تو را امر كرده است به آن و خوانده است بسوى آن اگر همه اينها را به عمل آورى آنچه سزاوار روزه داشتن است به عمل آورده‏اى و فرموده خدا را اطاعت كرده‏ اى و آنچه كم كنى از آنها كه بيان كردم از براى تو به قدر آن از روزه تو كم مى‏ شود از فضل آن و ثواب آن بدرستى كه پدرم گفت رسول‏ خدا (صلى الله عليه وآله) شنيد كه زنى در روز روزه‏اى جاريه خود را دشنام داد حضرت طعامى طلبيد آن زن را گفت بخور زن گفت من روزه‏ ام فرمود چگونه روزه‏اى كه جاريه خود را دشنام دادى روزه از خوردن و آشاميدن تنها نيست بدرستى‏كه حق تعالى روزه را حجابى گردانيده است از ساير امور قبيحه از كردار بد و گفتار بد چه بسيار كمند روزه‏ داران و چه بسيارند گرسنگى كشندگان و حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود كه چه بسيار روزه ‏دارى كه بهره‏ اى نيست او را از روزه به غير از تشنگى و گرسنگى و چه بسيار عبادت كننده‏ اى كه نيست او را بهره‏ اى از عبادت به غير تَعَب اى خوشا خواب زيركان كه بهتر از بيدارى و عبادت احمقان است و خوشا افطار كردن زيركان كه بهتر از روزه داشتن بى‏ خردان است و روايت شده از جابربن يزيد از حضرت امام محمد باقرعليه السلام كه حضرت رسول‏ صلى الله عليه وآله به جابر بن عبدالله فرمود اى جابر اين ماه رمضان است هر كه روزه بدارد روز آن را و بايستد به عبادت پاره ‏اى از شبش را و باز دارد از حرام شكم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را بيرون رود از گناهان خود مثل بيرون رفتن او از ماه جابر گفت يا رسول‏ اللّه چه نيكو است اين حديث كه فرمودى فرمود اى جابر و چقدر سخت است اين شرط هايى كه نمودم وبالجمله اعمال اين ماه شريف در دو مطلب و يك خاتمه ذكر مى‏ شود.

  • 1
  • 2

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی